ما به احتکار عادت کرده ایم و اعتقاد داریم چیزهای کمیاب با ارزش میشود.
عدم تمایل برای تبادل اطلاعات به عنوان مثال پدیده شدیداً فرهنگی است. این در فرهنگ ما شدیداً متداول است.ما اطلاعات و دانش را چیزی می نگاریم که باید در مالکیت قرار گیرد ،ما فکر می کنیم که مردم صاحب ایده هایشان هستند.
از این دیدگاه آیا چیزی خصوصی تر از افکار شخصی ما وجود دارد؟
در فرهنگهای گروه گرا، مانند فرهنگ های شرق دور، حتی مفهوم دانش هم متفاوت است. ما به مدرسه برای کسب دانش میرفتیم اما این تصور صحیحی از دانش نیست. در واقع من و شما چیزهایی را که در مدرسه آموخته ایم به ارث برده ایم. کسی تاریخ را به عنوان یک حقیقت یاد نمی کند، ما تاریخ را به عنوان یک سری حقایق گزینشی و داستان هایی که درباره حقایق می گوییم یاد می گیریم که کاملا جنبه اجتماعی و گروهی دارد. اما مدل فکری غرب دانش را چیزی می داند که افراد کسب میکنند و مالک آن هستند.
اگر به زبانی که در مورد کارهای علمی استفاده می کنیم توجه کنید به واژههایی چون کسب دانش بر می خوریم، یعنی چیزی که به دست می آوریم و صاحب می شویم.
در مدل فکری مصرف – مدار ما، کسب کردن مفهومی مشابه با خریدن دارد و اولین احساس غریزی در مورد چیزی که مالک آن هستیم این است که آن را احتکار یا پنهان کنیم.
بناابراین من فکر میکنم در مرحله اول باید به مردم در تغییر و اصلاح تعاریف کمک کنیم. ما تعریف بسیار ضعیفی از دانش داریم. ما واژه دانش و اطلاعات را تقریباً مترادف میدانیم و فرقی بین آنها قائل نیستیم.
اطلاعات را افراد به دست میآورند زیرا اطلاعات از مکانی می آید و از فردی به فرد دیگر منتقل می شود. اما به اعتقاد من دانش کاملاً با اطلاعات تفاوت دارد. ما دانش را صلاحیت استعداد برای عمل اثربخش تعریف می کنیم. پس دانش چیزی است به دست آوردنی مثل خریدن نیست بلکه چیزی است که یاد می گیریم. شما ممکن است هرگز نتوانید دیدگاه مردم را در مورد تعریف دانش عوض کنید اما حداقل باید آنها را وادار کنید که فرق بین دانستن در مورد چیزی یعنی اطلاعات و دانستن در مورد اینکه چگونه چیزی را بدانید، یعنی دانش را بفهمند.
دانش و تبادل اطلاعات در واقع رفتار های متفاوت اند. تبادل دانش درباره دادن یا گرفتن چیزی به افراد نیست این فقط در مورد تبادل اطلاعات صحیح است.
تبادل دانش موقعی رخ می دهد که افراد در حقیقت علاقه مند به کمک به یکدیگر برای توسعه قابلیتهای جدید باشند. تبادل دانش درباره خلق فرایندهای یادگیری است. علاوه بر این، بیشتر قابلیت ها برای انجام کارها در سازمانها به صورت گروهی انجام می شود. هیچ کس نمی تواند حتی اگر سعی نماید آنها را احتکار یا پنهان کند.
دانش یک تیم فوتبال یا همان استعداد آن برای عمل مجموعه دانش تعداد بازیکن نیست. در واقع این یک پدیده گروهی است. ما ممکن است بگوییم که برخی افراد تیمی بازی می کنند اما این به این معنی است که تمام بازیکنان تیم توانایی تیمی بازی کردن را پرورش دهند. برخی افراد ممکن است تجربه بیشتری در فعالیتهای تیمی داشته باشند اما رمز موفقیت هر تیمی همیشه یک پدیده دسته جمعی است. از این نظر بیشترین دانشی که ما علاقهمندیم در سازمانها داشته باشیم همانند یک تیم ورزشی خوب است یعنی گروهی که معنای همکاری را یاد گرفتند. این نیاز به چارچوب فکری مشخص و مقدار زیادی صبر و تمرین دارد. نتیجه این دانش در یک نفر جمع نمی شود لذا چیزی وجود ندارد که فردی صاحب آن شود.
نویسنده: پیترسنگه