اگر شما به دقت به رابطه خود با مشتریانتان نگاه کنید ممکن است بگویید که ما به مشتریان خود متعهد هستیم ما به مشتریان خود متعهد هستیم و ما به مشتریان خود متعهد هستیم. اما در واقع شما مشتری را چه می بینید؟ معاون ارشد یک شرکت بزرگ می گفت که او همیشه احساس می کرد به مشتری متعهد است اما بالاخره فهمید که او در واقع مشتری را رئیس خود می پنداشت.
فقط وقتی که محیط مبتنی بر اعتماد واقعی در سازمان ایجاد گردد، افراد صادقانه می توانند تعهد به مشتری را احساس کنند.
بنابراین ممکن است ارتباط واقعی بین کیفیت روابط در سازمان و کیفیت روابطی که به خارج از سازمان امتداد پیدا می کند وجود داشته باشد. پایهریزی اعتماد سازی چیزی است که به افراد اجازه می دهد روابط معنی داری را با شرکا، تامین کنندگان، توزیع کنندگان و مشتریان شکل دهند.
تعهد واقعی تا به کیفیت روابط است.
ما غالباً این رو فراموش میکنیم که وقتی وضعمان آشفته می شود این روابط تداوم پیدا میکند.
این روابط مثل چیزهای دیگر در زندگی است. ازدواجها بحرانهای زیادی را پشت سر میگذارند. بیشتر آن ها دوام نمی آورند. آنهایی که دوام می آورند بر اساس اصولی بنیان یافتهاند.
زن و شوهر به طور کامل به یکدیگر اعتماد دارند و همدیگر را درک می کنند و این موجب می شود که بتواند دوران دشوار را پشت سر بگذارند. شرکت ها و مشتریان از این قاعده مستثنا نیستند. آنها هم متشکل از انسانها هستند و به این موضوع علاقه مند که بدانند چگونه روابط بین آنها حکم فرماست.
مشکل در اینجاست که اکثر روابط تجاری مثل خانواده های معلول است. هر کسی به جای اینکه روابط واقعی و امیر را پایهریزی کند سعی بر جلب خشنودی رئیس دارد تا به خشم او دچار نشود.
نویسنده: دکتر اعتماد هژبرالساداتی