تریسیا می گوید: “باید چیزی را برد یا از دست داد.” “پیروزی و باخت کمی که در این راه وجود دارد باعث می شود مردم در این مسیر علاقه مند شوند.”
موقعیت نام تجاری از موقعیت محصول یا خدمت منتقل می شود.
موقعیت محصول یا خدمت باید مرکب از آن فایده هایی باشد که برای مشتری هدف شما از اولویت بالایی برخوردار است و این که سازمان شما می تواند آن را بهتر از ،تمام رقبای تان فراهم آورد.
موقعیت نام تجاری باید فقط مرکب از معدودی فایده باشد. fطور آرمانی فقط یک دو و یا احتمالا سه فایده.
چرا فقط معدودی فایده؟
زیرا مشتریان میتوانند فهرستی کوتاهی از فایده ها را به خاطر بسپارند. آنان برخی از فایده ها را به خاطر خواهند سپرد اما شاید نه آنهایی که شما میخواهید به خاطر بسپارند. لازم است که شما موقعیت نام تجاری تان را کاملاً روشن سازید تا بتواند به طور موثر از طریق ارتباطات منتقل شود و مشتری هدف آن را به سرعت یاد بگیرد و به خاطر بسپارد.
بازاریابی و نامگذاری تجاری به هم بافته شده اند.
جایی که بازاریابی و نام گذاری تجاری ممکن است با هم متفاوت باشند نظم و انضباط است.
یک نام تجاری قوی به نظم و انضباط نیاز دارد تا فقط معدودی از فایده ها به عنوان موقعیت نام تجاری انتخاب شود. یک نام تجاری قوی به نظم و انضباط نیاز دارد تا آن موقعیت را بی وقفه از طریق ارتباطات به تمام بازارها و در طی زمان منتقل و پایدار سازد. برخی از مدیران از انتخاب تنها معدودی از فایده ها اکراه دارند. با این حال بدون نظم و انضباط فقط اندکی برای ساختن یک نام تجاری قوی شانس وجود .
هنگامی که از هلموت پانکه مدیر ارشد اجرایی بی ام و (BMW) پرسیده شد که چگونه موقعیت بی ام و را ثابت نگه می دارند وی پاسخ داد بزرگترین کار این است که قادر به گفتن “نه” باشید. عاقبت،مدیریت صحیح نام تجاری ناگزیر می شود بفهمد که یک نام تجاری است که باید در هر کجا و در هر زمان به آن عمل شود.
بنابراین زمانی که چیزی جور در نمی آید باید اطمینان حاصل کنید که درست انجام نشده است. به طور مثال بی ام و به تولید یک وانت کوچک ” نه “ گفت زیرا احساس می کردند که با موقعیت نام تجاری به این که آنها در آن زمان خواهان آن بودند همخوانی ندارد.
ساختن یک نام تجاری
برای ساختن یک نام تجاری شما باید:
- یک بازار هدف انتخاب کنید.
- فایده های کلیدی در موقعیت گذاری محصول یا خدمت تان را انتخاب کنید.
- مشخصه هایی را تعیین کنید که در حال حاضر از جانب مشتریان در بازار هدف تان ادراک شده و با نام تجاری شما تداعی می شوند (ممیزی تداعی).
- هرگونه تفاوت در بین مشخصه هایی که مشتریان آنها را تداعی شده با نام تجاری تان ادراک می کنند و مشخصه هایی را که آرزومندید آنان با نام تجاری شما تداعی کنند، تعیین کنید.
- یک راهبرد ارتباطی تدوین کنید تا تداعی های مطلوب را ایجاد کند .
برای برند سازی باید داستان سرایی در دستور کار واحد بازاریابی قرار گیرد > متاسفانه امروز بیشترین توجه به تبلیغات است تا همه جوانب و ابزارهای لازم برای برند سازی .
مهمترین مواد تشکیل دهنده یک داستان چیست؟ چگونه مخاطبان خود را از ابتدا تا انتها طلسم کنید؟
در یک مقاله در ساخت یک برند داستان توسط دونالد میلر ، Tricia Rose Burt داستان نویس تحسین شده از سه اصل مهم در داستان پردازی عالی رونمایی کرد.
Tricia با به اشتراک گذاشتن تجربه خود به عنوان یک داستان نویس حرفه ای مستقر در نیویورک (چقدر باحال است) با The Moth ، به عنوان کرد که داستانها چیزی فراتر از حکایت ها نیستند.
در حالی که داستان ها و حکایت ها ساختار روایی دارند ، اکثر داستان ها عناصر زیر را دارند :
- شخصیت هایی که مخاطب می تواند با آنها ارتباط برقرار کند
- توطئه ای که دارای یک شروع ، میانه و پایان روشن است
- مجموعه ای که زمینه را برای مخاطب یا خواننده فراهم می کند
- درگیری / های بین شخصیت ها ، که معمولاً منجر به اوج گرفتن عملکرد می شود
- حل تعارض ، به روشی که از نظر عاطفی و ذهنی راضی کننده باشد
فراتر از این پنج عنصر اساسی ، بهترین داستان ها بر اساس سه اصل اساسی ساخته شده اند:
- یک مضمون جهانی که پایه و اساس عناصر همه داستان است.
- یک اقدام داستانی که نوعی تغییر شکل به شخصیت های داستان را نشان می دهد
- در مورد بخشهای داستان توضیح دهید ، یعنی چه چیزی در صورت انجام این سفر به دست آورد (یا از دست داد)
با استفاده از این اصول ، می توانید تلاش های بازاریابی محتوای خود را اثر بخش تر کنید و هنگام ساختن داستان های برند خود ، نتایج بهتری کسب کنید.
بیایید این اصول را با جزئیات بررسی کنیم ، و ببینیم که چگونه می توانیم آنها را در داستان سرایی برند خود اعمال کنیم.
موفقیت برند با داستان سرایی:
مغز ما با داستان سرایی رشد می کند. ما برای شنیدن داستان برنامه ریزی شده ایم ، برای داستان گویی هم برنامه ریزی شده ایم. هر سازمانی برای معرفی و شناخته شدن به جهان به داستانی احتیاج دارد که جوهره برند آنها را برای جهانیان نشان دهد. یک داستان تجاری برای فروش کالا یا خدمات شما کاملاً ضروری است. بیایید نگاهی به برخی از بهترین نمونه های داستان برند بیندازیم.
داستان سرایی برند چیست؟
داستان های تجاری احساسات را تحریک و فعال می کنند و ارزش ها را منتقل می کنند. داستان برند شما تصویری کامل از عناصر مختلف از ویزیت معمولی کارشناس فروش سازمان گرفته تا رسانه های اجتماعی ، تبلیغات سنتی و وب سایت است. این روشی است که برند شما خود را به جهانیان نشان می دهد و نحوه درک عموم مردم از آن است.
روایت های تجاری با گذشت زمان تکامل می یابند و متناسب با محصول ، بازار ، فرهنگ و مخاطب تغییر می کنند. داستان یک برند باید درست باشد و باید به هر چه که می فروشید کمک کند. شما نمی توانید روایت برند تجاری را کنترل کنید (و مخاطبان شما ممکن است در آن روایت و داستان مکان هایی را در تجسم کنند که هرگز انتظار نداشته باشید) ، اما می توانید آن را شکل دهید.
مهمترین قانون داستان سرایی برند؟ نام تجاری شما قهرمان مصرف کننده نیست. برای طنین انداز شدن در بین مخاطبان ، نام تجاری شما باید نقش حمایتی داشته باشد که به بهبود زندگی مخاطب و مشتری کمک کند.
“شما در مورد یک محصول حرف درستی می زنید و هیچ کس گوش نمی دهد. شما باید آن را به گونه ای که مردم آن را در وجود احساس کنندبگویید ، زیرا اگر مشتریان آن را احساس نکنند ، هیچ اتفاقی نمی افتد. “( ویلیام برنباخ)
چه چیزی یک داستان تجاری عالی را تعریف می کند؟
قصه گویی قابل آموزش است و تسلط بر قوانین می تواند به ما در خلق روایت های جذاب کمک کند. یک داستان تجاری عالی اگر به گونه ای درست و اصولی تدوین و ساخته شود باید شامل موارد ذیل باشد :
- نشان دهید که چگونه محصول یا خدمات می تواند زندگی مصرف کننده را بهبود بخشد. لازم نیست یک تغییر بزرگ باشد ، فقط باید نوعی پیشرفت داشته باشد.
- یک مشت عاطفی بریزید. چه بخواهیم و چه نخواهیم ، انسان تحت تأثیر احساسات قرار می گیرد. مردم زمانی محصولی را می خرند که تحت تاثیر احساس و هیجان قرار بگیرند .
- با مخاطب ارتباط برقرار کنید. داستان شامل افرادی است که به آنها می فروشید.
- حقیقت را بگو. بهترین داستان های برند باعث می شوند مشتری و مخاطب باور کند داستانی که به آنها می گویید واقعاً ، رسالت برند است.
به گفته ترشیا ، یک مضمون همان چیزی است که داستان در مورد آن است ، در حالی که طرح داستان آنچه را که در یک داستان اتفاق می افتد حکم می کند:
- موضوع : می تواند شروع ضرب آهنگ داستان برند باشد یا نقطه حساسی از یک داستان .
- خلاصه داستان : آنچه در یک داستان اتفاق می افتد.
هنگامی که در مورد موضوع داستان برند خود ایده پردازی می کنید ، ممکن است مفید باشد که سوالات زیر را از خود بپرسید:
- مشتری شما به راحتی با چه داستان هایی قابل شناسایی است؟
- چه موضوعات عمیق زیربنایی تأثیرگذار بر عملکرد و رفتار مشتری شما هستند؟
- چه احساسات منفی و مثبتی را تجربه می کنند؟
- چگونه در داستان خود به این مسائل می پردازید؟
بهترین داستان ها فقط دو یا سه مضمون اصلی دارند. پس از شناسایی موضوع اصلی خود ، باید سعی کنید تمام زیرموضوعات دیگر را که ممکن است باعث پرت شدن مخاطبان شما شوند از بین ببرید.
چگونه یک داستان تجاری بنویسیم:
داستان سرایی می تواند به تغییر کسب و کار و توان سازمان شما کمک کند. خوب چطور یک داستان برای برند باید بنویسید؟
به آنچه می توانید به یک داستان تبدیل کنید ، فکر کنید:
- آیا چیزی مشاهده شده است که مصرف کنندگان شما انجام می دهند؟ آیا چیزی در مورد استفاده از کالا یا خدمات به شما گفته اند؟ اگر مطمئن نیستید ، یک نظرسنجی می تواند به شما کمک کند.
- قهرمان پیدا کنید:
یک داستان تجاری خوب، از یک شخصیت اصلی برخوردار است که مخاطبان شما می توانند با او ارتباط برقرار کنند. برای برند خود یک کارکتر یا شخصیت طراحی کنید . - به قهرمان خود هدف یا آرزو دهید:
به این فکر کنید که شخصیت اصلی برند شما چگونه می خواهد و چگونه می توانید این خواسته را نشان دهید. - موانع را شناسایی و در داستان اضافه کنید:
چه چیزی قهرمان شما را از رسیدن به خواسته های او باز می دارد؟ برای رسیدن به هدفش باید بر چه چیزی غلبه کند؟ - آن را سرگرم کننده کنید:
چگونه قهرمان شما به طریقی جالب به هدف خود می رسد؟ - بگذار قهرمانت تغییر کند:
به چگونگی پیشرفت شخصیت اصلی یا شخصیت های فرعی شما در طول داستان بیندیشید. این یک قسمت اساسی، در جذاب کردن داستان شما برای مخاطبان است. - ساده باش:
افراد فقط می توانند همزمان سه نوع اطلاعات را به خاطر بسپارند ، بنابراین داستان برند خود را پر از جزئیات غیر ضروری نکنید. - به نوآوری و پالایش، بارها و بارها ادامه دهید:
یک روایت خوب یک شبه اتفاق نمی افتد ، در حقیقت ممکن است سالها طول بکشد تا کامل شود.
چند مورد از بهترین نمونه های داستان تجاری:
بیایید به سراغ بهترین نمونه های داستان برند برویم. شما همیشه وقت ندارید بنابراین باید از الگوهای موثق و موفق در کسب و کار الگو بگیرید .
گوگل ، عشق پاریسی:
گوگل یک برند نسبتاً جوان است که در سال 1995 تاسیس شد و در ابتدا Backrub نام گرفت. پس از تغییرنام سریع ، به سرعت در رقابت و به زبان عامیانه محبوبیت آن افزایش یافت. از نظر بعضی کارشناسان همه چیز در موفقیت کسب و کار ، تبلیغات است ، با این وجود به گوگل( Google) ندرت قابلیت جستجوی خود را بر روی صفحه تبلیغ می کند. اما Googleاین قابلیت و ابزار را خاموش می کند و روی داستان های انسانی تمرکز می کند. Googleاز حداقل تبلیغات برای برند تجاری خود استفاده می کند ولی با داستان سرایی و تناسب سازی ابزارهای برند سازی استفاده می کند و آنچه با نام تجاری سازگار است این پیام است که می تواند زندگی شما را تغییر دهد.
عشق پاریسی یک داستان سه کاره است که با استفاده از محصولی که تبلیغ می کند روایت می شود. ما داستانی را دنبال می کنیم که یک مرد جوان را به تصویر می کشد ، ماجراجویی فرانسوی خود را با شروع تحصیل در خارج از کشور ، سپس عاشق شدن و در نهایت تشکیل خانواده ، شروع می کند. ما شخصیت اصلی داستان را نمی بینیم ، ما فقط تاریخچه جستجوی گوگل آنها را که با جلوه های صوتی و یک پیانو ملایم پخش می شود مشاهده می کنیم.
راز آنها:
تأثیر عاطفی
داستانی از پمپرز :
پمپرز با استفاده از قدرت افراد مشهور و تارهای صوتی جان لجند و آدام لوین ، نشان می دهد که مردان می توانند پوشک را نیز عوض کنند ، با کلیشه های اجتماعی مبارزه می کند. آنچه واقعاً باعث جذابیت این تبلیغ شده است این چالش است که هر زنی از او می پرسد ، آیا برای این کار مدال می خواهید؟ در حال انجام با ظرافت به بیننده می گوید ، اگر به اندازه کافی برای بچه عزیز مناسب باشد ، پس باید برای من خوب باشد.
یک داستان دیگر :
در اینجا شرکتی داستان خود را با توضیح چگونگی تولید محصول خود و قرار دادن افراد خود و نحوه کار در کانون توجه خود به اشتراک می گذارد. این نشان می دهد که آنها به کیفیت اهمیت می دهند. این دقیقاً داستان درستی است که برای راه اندازی نام تجاری به مخاطبان گسترده تری ارائه می شود. آنها سعی نمی کنند همه چیز را در خود جای دهند ، اما شما در یک زمان کوتاه چیزهای زیادی درباره آنها و محصولات آنها می آموزید.
آنها نه تبلیغ می کنند نه سرگرم اما اشکالی ندارد زیرا آنها در ده ثانیه اول به ما گفته اند که تفریح برای آنها مهم است. مخاطب ، به سرعت معنی و هدف نام تجاری را درک می کند و به لطف قیمت مقرون به صرفه ، مخاطبان می توانند تصور کنند که یک عینک با کیفیت بالا دارند.
مرسدس بنز:
مرسدس بنز برندی است که بیش از یک قرن قدمت دارد. ما آن را از آهنگ جانیس جاپلین به یاد داریم و می شناسیم ، “اوه آقا ، آیا برای من مرسدس بنز نمی خری” و نشان آن ، این ستاره سه پرکه نشان دهنده استفاده از موتورهای دایملر در خشکی ، دریا و هوا است. مرسدس بنز مخفف “بهترین یا هیچ چیز” است. ما این برند را با کمال گرایی و انحصار گرایی شاخصر تر و بهتر می دانیم.
مرسدس بنز با داستان سرایی و نقش آفرینی کودکان به عنوان شخصیت های داستان با مخاطب ارتباط پویا برقرار می کند . داستان هایی از یک کودک که خود را به مرکز پلیس می رساند و اظهار می کند که گم شده تا فقط سوار بنز پلیس شود و داستان هایی که بازهم کودکان در آن نقش دارند .
راز آنها:
تأثیر عاطفی
نتیجه
داستان ها راهی عالی برای جلب توجه مخاطب و حفظ آن است. نه فقط هر داستانی – داستان های احساسی و خوش ساخت. بهترین نمونه های داستان برند یک نکته مشترک دارند: یک قهرمان قابل قبول که نشان می دهد استفاده از یک محصول یا خدمات زندگی آنها را به طور مثبت تغییر می دهد.
منبع : نسخه اصلی در https://www.nicelysaid.net در 24 ژوئن 2019 منتشر شده است.https://medium.com/nicely-said/
https://coolerinsights.com
ترجمه و تالیف : دکتر اعتماد هژبرالساداتی
در الگوی DISC می تواند بر تدارم موفقیت های ما تاثیر بسزایی داشته باشد .