بهبود مستمر موضوع حیاتی در قرن بیست و یکم خواهد بود، زیرا هر جا که نگاه می کنیم رقابت شدیدتر شده است.
پیشرفت فناوری عامل اصلی در رقابت است .
به طوری که محصول تولیدی یک مهندس معمولی، امروز بسیار برتر از محصولات تولیدی یک مهندس عالی ده سال پیش است.
توسعه و تولید محصولات جدید که ناشی از قابلیت های فوق العاده مواد اولیه است اقتصاد را متحول و گیج کرده است،زیرا در حالی که قابلیتها و کیفیت محصولات به سرعت بهبود مییابد قیمت آنها کاهش و یا حداقل ثابت میماند.در نتیجه، شرکت ها برای افزایش فروش بیشتر تحت فشار رقابتی قرار دارند، مستمر محصولات جدیدی به بازار عرضه کنند.
از طرف دیگر، عرضه مستمر محصولات تجاری که قابلیتهای بیشتر و کیفیت بهتر با قیمت های مناسب تر دارند بازار را سردرگم و بسیار رقابتی کرده است.لذا، شرکت ها نیاز به استراتژی های جدیدی برای فروش محصولات ندارند و این به یک چرخه و مسابقه بی رحمانه تبدیل شده است. این رقابت فزایندهه باعث شده است که شرکتها در یابند موقعیت کنونی آنها در بازار خیلی مهم نیست .
آنچه که حیاتی است، فرآیند بهبود است.
در غیر این صورت در فاصله چند سال، موقعیت ممتاز خود را در بازار از دست میدهند و به فاصله چند سال از بازار محو می شوند.از دیدگاه سنتی، بهبود مستمر در سراسر قرن بیستم بر اساس مفهومی بود که آن را هزینه محوری می نامند. سازمان را همچون زنجیره ای که شامل حلقه های متعدد تصور کنید. فردی باید مواد اولیه را خریداری کند، دیگری باید محصولات را طراحی کند و شخص دیگری باید ماشین آلات راتولید کند و الی آخر.
اگر شما میخواهید این زنجیره را به طور مداوم بهبود بخشید باید تلاش خود را بر چیز دیگری تمرکز کنید.
فقط دو انتخاب وجود دارد:
یا کاری بکنید که هزینهها کاهش یابند یا فروش را افزایش دهید. اما خیلی ساده نیست.
فلسفه مدیریت که هزینه ها را کاهش می دهد کاملا با فلسفه مدیریت برای افزایش فروش متفاوت است.
نویسنده: دکتر اعتماد هژبرالساداتی