فرمانداری یا فرمانبرداری؟
امروزه بزرگترین مشکل سازمان ها از همین واژه ها شروع می شود که نگاهشان به فرآیندهای موجود در سازمان فرمانداری است یا فرمانبرداری؟
بله، مشکل از آنجایی شروع می شود که بسیاری از مدیران ارشد سازمان و یا Management ها با شنیدن بله قربان، چشم، حتما، در اسرع وقت و … ارضا می شوند و کارکنان این مجموعه ها با به کارگیری چنین کلمه هایی سرپوشی بر ناکارآمدی و یا نقصان موجود در جریان یک فرآیند می گذارند و بعد از مدتی نه تنها مشکلات موجود کاهش نمی یابد بلکه کم کم تبدیل به یک مسئله می شود و باز با تکرار های بیشتر تبدیل به یک بحران می شود و آنجاست که دمل چرکین کاستی ها سرباز می زند و باید هزینه زیادی صرف جراحی فرآیند بله قربان گو ویا همان فرآیند فرمانبردار کرد.
علت چیست؟
میتواند نگرش مدیر و حس خودباوری و لذت در اطاعت کردن کارکنان، نبود چارت سازمانی و شرح وظایف کارکنان و عدم استقلال مدیران میانی و سرپرست ها در واحدها یا فرآیندهای سازمان باشد.
پیامدهای سازمان های فرمانبرداری:
معمولا سازمانهای فرمانبرداری از چابکی و نشاط بهره ای نمی برند . مدیر ارشد ، کارکنان و شرایط موجود در سازمان دارای مشخصههای زیر است :
مشخصات راس هرم سازمان:
- قدرت طلب
- دهن بین
- نقطه بین نه نکته بین
- اداره کننده نه هدایت کننده
- دارای برخوردهای تند
- جاه طلب
- از مقام بالا به کارکنان نگاه می کند
- از اهرم تنبیه استفاده می کند
- عدم استقبال از تعارض در سازمان
- عدم اسقبال از طوفان ذهنی
- در اختیار داشتن تمام امور
- دخالت گاه و بی گاه در همه فرایند ها
- داشتن میز کاری پر از برگه های قابل بررسی
و شرایط موجود در سازمان فرمانبرداری به شکل زیر است:
- تاخیر در ورود
- تعجیل در خروج
- عدم استقبال از اضافه کاری
- دلمردگی شغلی
- فرار مغزها
- تشکیل سازمانهای غیررسمی معترض
- افزایش ضایعات
- روزمرگی
- فرار از مسئولیت
- ابهام اختیارات
- افزایش محصول مرجوعی
- افزایش شکایت مشتریان
- افزایش اسعتفاء و اخراج
در این نوع سازمانها توسعه و رشد مفهمومی نخواهند داشت چون دائما سازمان در پی پرداخت هزینه های تکراری جهت ترمیم بخشهای صدمه خورده، آگهی استخدام، فرصت های ازدست رفته، تخصیص زمان برای کارکنان جدید و در نهایت باز یک دوره جدید با همان روندخواهد بود و بزرگترین پیامد این سازمان ها افسردگی سازمانی است.
مهمترین شاخص های سازمان فرمانداری
و اما درسازمانهایی که مدیریت ارشد از محول کردن شرح وظایف به کارکنان و مشخص کردن حدود اختیار واداشتن یک ساختار سازمانی ساده بهره می برد، فرآیندهای سازمان را تبدیل به فرمانداری می کند و کارکنان هر قسمت با در دست داشتن کنترل فرآیند و دانستن اینکه باید پاسخگو عملکرد خویش باشند می تواند شرایط بهبود سازمان خود را بیشتر از پیش فراهم کند و از مهمترین شاخص های این نوع مدیریت می توان به:
- شرکت کارکنان در جلسه های سازمان
- ایده پروری
- چابکی و نشاط سازمانی
- همدلی وهماهنگی
- کاهش پرت زمان
- کاهش ضایعات
- حضور بیشتر کارکنان درمناسبتهای سازمان
- احساس امنیت شغلی
- وفاداری به برند
- مدت خدمت طولانی در سازمان
اشاره کرد.
فراموش نکنیم بحران امروز در ایران و در دنیا بحران اقتصادی نیست بحران سوء مدیریت است، هر روز هزاران مقاله و کتاب در ارتباط با علم مدیریت و یا هنر مدیریت قلم می خورد و به قفسه کتابخانه ها به نمایش گذاشته می شود ولی
- چرا مدیریت با چالش روبرو است؟
- چرا سازمانها در بحران هستند؟
- چرا کارکنان ناگفته هایشان را در سازمانهای غیررسمی بروز می دهند؟
نکته اینجاست، باید باورهای خودرا مدیریت کنیم و ودست از خودبینی های جاه طلبانه برداریم و قبول کنیم مدیریت امروز فقط داشتن یک میز، یک ژست و یک تبلیت نیست بلکه مدیریت هنر است، علم است و دانش خوب فکر کردن و ایده پروری کردن است.
مدیر امروز برای کنترل و هدایت یک سازمان باید اقتصاد بداند، جامعه را بشناسد، روانشاس باشد، از علوم سیاسی بهره ببرد، مهندسی را درک کند و با مردم باشد و این یعنی علم یعنی هنریعنی مدیریت.
و اما درمان کجاست …؟
نویسنده: دکتر اعتماد هژبرالساداتی