HRM شامل درست ساختن سازمان ، ایجاد انگیزه و رهبری موثر ، به دست آوردن و رشد افراد مناسب ، پرداخت و رفتار عادلانه با آنها و درگیر كردن آنها در كارها بصورت موثر است. به معنای گسترده ، بیانگر رضایت ، پیشرفت ، تحقق و خوشبختی تمام افرادی است که در یک سازمان کار می کنند.
اصول مدیریت منابع انسانی ، آن قوانینی اساسی هستند که سیاست ها را تدوین و کارکنان راهنمایی می کنند.
پیترز و واترمن (1982) در کار پیشگامانه خود تحت عنوان “در جستجوی تعالی” تأکید کردند که برای دستیابی به بهره وری از طریق افراد ، مدیریت باید سه ارزش اساسی را الزام بداند:
“1- رفتار با آنها در بزرگسالی 2- درمان آنها با عزت 3- احترام به آنها.
با اصول HRM آشنا شوید
ده اصل اساسی مدیریت منابع انسانی .
اصول مدیریت منابع انسانی ، آن قوانینی اساسی هستند که سیاست ها را تدوین و کارکنان راهنمایی می کنند.
اصول مدیریت پرسنل، نیز قوانینی است که به مدیران HR کمک می کند تا سیاست های بهره وری پرسنل را به شکلی مناسب هدایت کنند.
اصول صحیح به آنها در توسعه روابط خوب انسانی کمک می کند.
انستیتوی مدیریت کار انگلیس 9 اصل را مطرح کرده است اصول مهم را به طور خلاصه در اینجا بحث خواهیم کرد.
اصل یک – انتخاب علمی .
برای هماهنگی مناسب بین کار و کارگر داشتن یک فرد مناسب برای کار ضروری است تا سوال عدم توانایی فرد پیش نیاید و کارگران بتوانند مطابق علاقه کار را بدست آورند و انجام دهند. نامزدها باید براساس شایستگی انتخاب شوند. صلاحیت ، تجربه و موفقیت های داوطلبان در گذشته در نظر گرفته شود. از انتخاب موفقیت های جزئی خودداری شود.
اصل دو – ارتباط موثر:
باید یک ارتباط موثر بین مدیریت و کارگران وجود داشته باشد. ارتباط به این معنی است که دستورات مقامات بالاتر به روشی مناسب منتقل شود. اگر این ترتیب موثر نباشد و وحدت فرماندهی ، مشکلات پیچیده ای مانند بی اعتمادی ، نفرت و بدخواهی بوجود می آید و این به نوبه خود بر تولید سازمان تأثیر می گذارد.
اصل سه – حداکثر توسعه فردی:
این اصل بر پیشرفت وتوسعه فردی پرسنل که در یک سازمان کار می کند تأکید دارد. با این اصل ، کارگران قادرند اهداف یک سازمان را با حداقل هزینه تحقق بخشند ، از این رو به آنها فرصت داده می شود تا حداکثر توانایی خود را برای پیشرفت و توسعه داشته باشند. توانایی ، بهره وری و کارایی آنها می تواند برای اهداف مورد استفاده قرار گیرد.
اصل چهار – روحیه بالا:
داشتن روحیه بالا برای سازمان ، کار و کارکنان ضروری است. با این هدف ، سیاست دستمزد ایده آل باید در سازمان ارائه شود. روحیه بالا و ایجاد نگرش مثبت در بستر مناسب ایجاد خواهد شد.
اصل پنج – روحیه تیمی:
روحیه تیمی باید در کارگران پرورش یابد. آنها باید به طور جمعی کار کنند و باید مسئولیت جمعی را برای اجرای اهداف سازمان احساس کنند و بپذیرند . با این هدف ، آنها باید احساس همکاری ، اتحاد و اعتماد متقابل را داشته باشند. فقط روحیه تیمی است که اعضای سازمان را متحد نگه می دارد تا وظایف چالش برانگیز را بر عهده داشته و به موقع آنها را انجام دهد.
اصل شش – کرامت کار:
مدیریت کارکنان باید بطور ویژه بر این اصل کار کند تا کارگران از کار خود احساس افتخار کنند. احساساتی مانند “کار عبادت است” باید در آنها ایجاد شود و برای این کار باید آنها را با کار خود ارزیابی کرد. با این هدف ، اصول تقسیم کار و تخصص مفید خواهد بود.
اصل هفت – مدیریت مشترک:
این اصل بر ایده مشارکت کارگری در تجارت تأکید دارد. در عصر دموکراسی صنعتی بهتر است سهم خود را در مدیریت به کارگران بدهیم. این امر با افزایش ایمان و دوستی متقابل مسئولیت را در کار ایجاد می کند. این امر به تقویت روابط کار کمک می کند. روحیه افراد در شرایط پر چالش بالا خواهد بود و آنها راضی خواهند بود. این وضعیت می تواند به آنها انگیزه دهد تا بهترین نتیجه را در کار خودبگیرند .
اصل هشت – کمک به رونق ملی:
مدیریت کارکنان باید حس میهن پرستی را در کارکنان ایجاد کند که به وسیله آن سازمان در دستیابی به اهداف خود موفق خواهد بود و موفقیت فردی سازمان در نهایت موفقیت کل ملت است. وقتی هر کس وظیفه خود را با تمام ظرفیت انجام دهد ، در این صورت بهترین نتیجه ،در مجموع منجر به شکوفایی ملی به عنوان یک کل خواهد شد.
اصل نه – پاداش عادلانه:
برای کاربا کیفیت باید جبران خسارت مناسب تدوین شود این باعث ایجاد صلح صنعتی می شود. تاریخ به خودی خود نشان می دهد که همه اعتصاب ها ، قفل ها و ورشکستگی ها در کارخانه ها به دلیل نارضایتی کارگران است که عمدتاً ناشی از روش نامناسب پاداش دادن به کارگران رقم خورده است .رویکرد بی طرفانه باید در انتخاب کارکنان نمونه جهت دریافت پاداش اتخاذ گردد که این امر باید بر اساس ارزیابی عملکرد ماهانه صورت گیرد .
اصل ده – استفاده موثر از منابع انسانی:
توسعه مدیریت پرسنل، برای استفاده موثر از منابع انسانی است. باید از او خواسته شود کارهایی را که می تواند و باید انجام دهد ، انجام دهد و برای رشد او آموزش های مناسب ارائه شود. بایبد احساس خود سری و خود محوری با تغییر نگرش از او سلب گردد .
هشت اصل برتر HRM
موفقیت HRM به نحوه تدوین ، اجرا و اداره سیاست های منابع انسانی بستگی دارد.
تأثیر سیاست های منابع انسانی به اصول زیر بستگی دارد:
1- رویکرد فردگرایانه : با افراد باید به صورت فردی رفتار شود. این خواستار درک صحیح احساس کارمندان در مورد تکالیف شغلی ، سیاست های پرسنلی و تمام تصمیماتی است که بر علاقه آنها تأثیر می گذارد.
2- احساس ارزش : کاری کنید که کارمندان احساس ارزش کنند – این مهم است که کارمندان ، احساس کنند که برای سازمان ارزشمند هستند. در نظر گرفتن نظرات آنها و احترام گذاشتن به کارکنان ، احساس موفقیت ، روابط خوب با همکاران و اثر بخشی آنها را افزایش می دهد .
3- سیاست های عادلانه و منصفانه – سیاست ها و عملکردها باید منصفانه و عادلانه باشد. لازم است فرصت های برابر به همه کارمندان داده شود. تحریم ، تنبیه و جریمه نیز باید به طور یکنواخت اعمال شود.
4- پاداش باید کسب شود – باید به کارمندان اطلاع داده شود که به آنها پاداش داده نمی شود. در عوض آنها باید سخت تلاش کنند ، ارزیابی شوند تا “پاداش” کسب کنند. به عبارت دیگر ، پاداش باید بر اساس عملکرد باشد و نباید به عنوان حق مطالبه شود.
5- دسترسی به اطلاعات سازمانی – همه کارمندان حق دارند از اطلاعات سازمانی استفاده کنند زیرا این امر اجرای به موقع کار را تسهیل می کند. انکار اطلاعات مشابه ایجاد موانعی در راه کارمندان است.
6- قدرت را قضاوت کنید – مدیر منابع انسانی باید قدرت و هوش کارکنان را به درستی ارزیابی و قضاوت کند. این برای جلوگیری از کینه و ناامیدی لازم است.
7– دستمزد برابر برای کار برابر – کلیه کارمندان باید بر اساس انجام کار برابر، برای کار برابر حقوق بگیرند. این روش ، ارزش انگیزشی فوق العاده ای دارد. این روش به بهبود روحیه کارمندان و رضایت خاطر آنها از کار کمک می کند.
8– آنچه را كه تدوین و برنامه می كنید انجام دهید – رهبران باید روش های اجرایی را پیش روی زیردستان قرار دهند. مهم است که به یاد داشته باشید که صدای اقدامات بلندتر از کلمات هستند. بنابراین ، آنچه در برنامه ها گفته و فرموله می شود ، باید به همان شیوه انجام شود و دنبال شود.
اصول آلن پرایس در مدیریت HR
آلن پرایس در کتاب خود با عنوان “مدیریت منابع انسانی در تجارت” ده اصل اساسی مدیریت منابع انسانی را پیشنهاد کرده است.
در زیر توضیح داده شده است:
1- جامعیت : طبق این اصل ، یک موفق استراتژی مدیریت منابع انسانی در یک سازمان باید شامل تمام جنبه های مدیریت افراد از استخدام تا برنامه های بعد از جدایی و تعدیل باشد .
2- اعتبار : اصل اعتبار دلالت بر این دارد که شیوه های منابع انسانی باید اعتماد بین کارمندان و مدیریت عالی را ایجاد کند و موجبات پذیرش کارمندان از استراتژی های منابع انسانی را فراهم کند.
3- ارتباطات : این اصل نشان می دهد که اهداف سازمان و منابع انسانی باید به طور موثر به کارمندان منتقل شود تا آنها بتوانند آنها را به راحتی درک و قبول کنند. همچنین ارتباطات باید شفاف و بدون موانع باشد.
4- اثربخشی هزینه : پاداش پرداختی به کارمندان باید رقابتی و عادلانه باشد و همچنین باید یک سیستم ارتقا سطح وجود داشته باشد.
5- خلاقیت :مزیت رقابتی شرکت باید از استراتژیهای منحصر به فرد HRM ناشی شود.
6- انسجام : فعالیت ها و ابتکارات انجام شده توسط HRM باید یک کل معنادار را تشکیل دهد.
7- صلاحیت : این اصل معتقد است که صلاحیت سازمان برای دستیابی به اهداف خود ، اساساً به صلاحیت افراد بستگی دارد.
8- کنترل :سیاست ها و فعالیت های منابع انسانی باید بر اساس سازگاری با اهداف سازمان تدوین و اجرایی گردند .
9- تغییر :استراتژی HRM باید بر این فرض باشد که بهبود مستمر و توسعه برای بقا ضروری است.
10 تعهد : این اصل تأکید می کند که کارکنان باید برای دستیابی به اهداف سازمان انگیزه داشته باشند.
بر اساس اصول فوق و اهمیت ساختار پایدار در سازمان و نظر به اهمیت اعضاء و اجزاء مهم و تاثیر گذار در ساختار های سازمانی موارد ذیل جمع بندی نهایی می باشد .
مدیریت منابع انسانی رویکردی برای مدیریت افراد بر اساس چهار اصل اساسی است:
اولاً ، منابع انسانی مهمترین سرمایه یک سازمان است و مدیریت موثر آنها رمز موفقیت آن است.
ثانیا ، این موفقیت به احتمال زیاد حاصل خواهد شد اگر سیاست ها و رویه های پرسنل شرکت ارتباط تنگاتنگی با اهداف شرکت ها و برنامه های استراتژیک داشته باشد می توانند سهم عمده ای در اجرای آن داشته باشد.
ثالثاً ، فرهنگ سازمانی و ارزش ها ، جو سازمانی و رفتار مدیریتی که از آن فرهنگ نشأت می گیرد تأثیر عمده ای در دستیابی به تعالی خواهد داشت. بنابراین ، این فرهنگ باید مدیریت شود ، به این معنی که ممکن است ارزشهای سازمانی نیاز به تغییر یا تقویت داشته باشند و برای پذیرش و عمل به آنها ، تلاش مداوم از بالا به پایین و سلسله مراتب سازمانی نیاز است.
سرانجام ، HRM به فکر ایجاد یکپارچگی است ، و همه اعضای سازمان را درگیر می کند تا باعث شود آنها با یک هدف مشترک مشترک کار کنند.
همانطور که تام پیترز در ، یک شور و شوق برای تعالی نوشت – “به کارکنان خود اعتماد کنید و مانند بزرگسالان با آنها رفتار کنید ، آنها را با رهبری پویا و تخیلی مجذوب خود کنید ، وسواس کیفیت را توسعه داده و نشان دهید ، به آنها این را احساس منتقل کنید که صاحب مشاغل خود هستند و نیروی کار شما با تعهد کامل .
بنابراین ، HRM شامل درست ساختن سازمان ، ایجاد انگیزه و رهبری موثر ، به دست آوردن و رشد افراد مناسب ، پرداخت و رفتار عادلانه با آنها و درگیر كردن آنها در كارها بصورت موثر است. به معنای گسترده ، بیانگر رضایت ، پیشرفت ، تحقق و خوشبختی تمام افرادی است که در یک سازمان کار می کنند.
محیط انسانی درون یک سازمان باید به طور فزاینده ای به عنوان یک کل یکپارچه دیده شود. اهداف اصلی افرادی که در سازمان کار می کنند تأمین نیازهای جسمی ، اجتماعی و روانی خودشان است ، اهداف سازمانی برای آنها فقط از اهمیت ثانویه برخوردار است ، اگرچه برخی از موفقیت ها برای دستیابی به اهداف شخصی آنها ضروری است. یا اهداف گروهی.
بنابراین ، به طور خلاصه ، HRM یک رویکرد استراتژیک برای ساختار ، انگیزه ، توسعه و مدیریت کارکنان سازمان است که بر اساس چهار اصل اساسی است .
اول، مدیریت موثر منابع انسانی رمز موفقیت یک سازمان است.
دوم ، موفقیت به راحتی حاصل می شود اگر سیاست های شخصی ارتباط تنگاتنگی با اهداف شرکتی سازمان داشته باشد.
سوم ، رفتار مدیریتی و جو سازمانی تأثیر عمده ای در دستیابی به تعالی دارند.
چهارم ، یکپارچه سازی کامل نیروی انسانی برای موفقیت ضروری است.
به گفته لی لاكوكا ، سرمایه دار تجارت بین المللی معروف جهان ، تمام عملیات تجاری را می توان به سه كلمه تقلیل داد. مردم ، محصول و سود.
مردم اول هستند. تا زمانی که تیم خوبی نداشته باشید ، نمی توانید کارهای زیادی با دو تیم دیگر انجام دهید.
ترجمه و تالیف : اعتماد هژبرالساداتی
منبع : https://www.economicsdiscussion.net