چگونه رهبر واقعی باشیم ؟

رهبری سازمان های بزرگ و موفق  فقط یک کلمه فانتزی، شیک و نمایشی نیست که بتوانید  در طول یک جلسه آموزشی با یک بار دریافت اطلاعات  یاد بگیرید ، بلکه به فداکاری ، کنجکاوی بی پایان برای یادگیری و تمایل به سازگاری و تغییر نیاز دارد.

با افزایش پیچیدگی ، شرکت های بزرگ  و هلدینگ ها   مجبور می شوند سریعتر از همیشه با تغییرات مداوم سازگار شوند. فن آوری های جدید در یک شب مدیریت  صنایع را مختل می کند. تقاضای زیاد برای متخصصان ماهر تعادل قدرت  را به نفع سازمان تغییر داده است. و جهانی سازی کسب و کار های ما را با ترکیب گسترده ای از تأثیرات فرهنگی غنی می کند.
این منظر جدید از پیچیدگی سطوح کاملاً جدید تقاضا را برای رهبران بزرگ که در این محیط فعالیت می کنند ، قرار می دهد. و رهبران بزرگ یک منبع کمیاب هستند. طبق مطالعه موردی بهترین روش توسعه رهبری ، تنها 16٪ از شرکت های چند ملیتی که قصد دارند فعالیت های خود را در سطح جهانی گسترش دهند ، از داشتن رهبران سازمانی بزرگ کافی برای تکمیل نقش های مهم خبر دادند.
بنابراین ، شرکت ها باید این مسئله را در اولویت تجارت خود قرار دهند تا آموزش های کافی را برای رهبران خود فراهم کنند تا شکاف تخصص را پر کنند. خوشبختانه در دنیای امروزی بسترهای علمی مناسبی طراحی و ایجاد شده تا استعدادهای رهبری بیشتر از پیش مورد توجه و پرورش قرار گیرند  . در اینجا چهار مورد از آنها وجود دارد که ارزش بررسی دارند.
ترتیب آنها به عنوان رتبه بندی مشخص نمی شوند – این بستگی به آنچه شما به عنوان رهبر بزرگ در یک برنامه رهبری به دنبال آن هستید ، بستگی دارد.

  1. با آموزش های عملی و کاربردی ، ابزارهای مناسب را بدست آورید.
    “تنها ثابت زندگی تغییر است.”
    هراکلتوس ، مشهور یونانی ، اعتقاد دارد : کارشناسان مدیریت تغییر می دانند که این مسئله هنوز صادق است – با این تفاوت که سرعت تغییر از زمان اوج جامعه یونان بسیار زیاد شده است.
    تغییرات سریع ، شکل دهنده تجارت امروز نیاز به رهبرانی دارد که از این سرعت تغییر و تحول جلوتر باشند. برنامه رهبری استراتژیک جهانی “وارتون” به مدیران کمک می کند تا پویایی رهبری جهانی را درک کنند و از یک طرز فکر و ابزار جدید برای ایجاد یک استراتژی شفاف جهانی استفاده کنند.
    دانشکده “وارتون “از شرکت کنندگان در پیش بینی تغییرات آینده و پیشی گرفتن  از نیروهای اقتصادی در شکل گیری تجارت جهانی حمایت می کند. این برنامه به رهبران جهانی کمک می کند تا سیگنال های اولیه تغییر در سازمان ، صنعت و جغرافیای خود را شناسایی کرده و چگونگی پیوند آنها را درک کنند. این امر رهبران را قادر می سازد مهارت های بیشتری برای تغییر استراتژی ها و چشم اندازهای تجاری بین المللی خود به منظور الهام بخشیدن به رشد و تغییر موفق ، عمدی و مطلوب کسب کنند.
    “وارتون” به ویژه بر تفکر استراتژیک ، دید و زمینه جهانی تمرکز دارد – عوامل ذاتی تخصص تجارت جهانی ، یکی از چهار صلاحیت اصلی یک رهبر بزرگ برای موفقیت باید باشد.
    2. رهبران بزرگ در هر رده و حوزه ای می تواند وجود داشته باشد .
    رهبری جهانی لزوماً نباید در مورد تجارت باشد – این روزها ، سیاستمداران نیز باید علایق و مزایای داشتن یک رهبر موفق جهانی را دارا باشند.
    امروز شاهد وجود بنیادهایی هستیم که مختص پرورش رهبران می باشد که بصورت جهانی فعالیت می کنند . بنیاد رهبری جهانی یک سازمان غیر انتفاعی است که به طور هوشمندانه و با اطمینان برای حمایت از رهبران سیاسی در سراسر جهان فعالیت می کند. ماموریت آنها پرورش دادن حاکمیت خوب در جهان با ارائه تجربه رهبران دیروز به رهبران ملی امروز است.
    افزایش قطبیت ، پوپولیسم و بحرانهای اقتصادی ، تقاضای بالاتری را برای رهبران امروزی برای پرورش جوامع آزاد به وجود آورده است. در مواجهه با این چالش شما می توانید احساس تنهایی در صدر سیاسی کنید. وقتی با چنین چالشی روبرو شدید ، قطعا عدم دانش رهبری، شما را با یک جمله روبرو خواهد کرد :” سپاس از حضور شما ، دیگر نیازی به شما نیست “
  2. چابکی فرهنگی با تغییر نگرش

فرهنگ سازمانی مناسب می تواند تحولات لازم در سازمان  را به سرعت پیش ببرد. فرهنگ برای موفقیت بنگاه های اقتصادی  اهمیت فزاینده ای پیدا می کند ، و مهم است که برای دستیابی به یک فرهنگ چابک ، فراگیر و سازگار برای موفقیت در یک بستر آموزشی مناسب میسر می گردد .

رهبری سازمان های بزرگ و موفق  فقط یک کلمه فانتزی، شیک و نمایشی نیست که بتوانید  در طول یک جلسه آموزشی با یک بار دریافت اطلاعات  یاد بگیرید ، بلکه به فداکاری ، کنجکاوی بی پایان برای یادگیری و تمایل به سازگاری و تغییر نیاز دارد.
تقویت و تغییر رهبری سازمانی  نیاز به یک مجموعه از آموزش رهبری ، مربیگری ، پشتیبانی از شبکه ، فرهنگ و تحول در تجارت دارد.
بنابراین چگونه می توان به سازمان کمک کرد  تا رهبران مهم و بزرگ  را  برای تجارت فردا را تضمین کرد ؟

به گفته مک کینزی ، رهبری سازمانی  از بالاترین اولویت سازمانها برای فعال کردن موفقیت جهانی است. انتظارات افزایش یافته از رهبران امروز می تواند برای رهبران فرهیخته سنتی بسیار دلهره آور باشد ، با این حال ، شما تنها نیستید.

مؤلفه های اصلی رهبری سازمانی
رهبری سازمانی چیست؟
رهبری سازمانی یک رویکرد مدیریتی متمرکز دوگانه است که به سمت آنچه برای افراد بهتر است و به طور همزمان برای یک گروه بهتر است انجام می شود. این یک نگرش و یک اخلاق کاری است که یک فرد را در هر نقشی قادر به رهبری از بالا ، میانه یا پایین سازمان می کند. در حالی که بحث درباره هر مؤلفه رهبری سازمانی فراتر از محدوده این مقاله  است ،
پنج مؤلفه اصلی رهبری سازمانی در زیر مشخص شده است.

جهان بینی:
رهبری سازمانی مستلزم ایجاد درک درستی از جهان بینی شما و جهان بینی های دیگران است. Worldview تصویری کامپوزیتی است که از لنزهای مختلفی ساخته شده است که از طریق آن افراد جهان را مشاهده می کنند. این همان هویت ، موضع سیاسی یا دیدگاه مذهبی نیست ، اما شامل شامل همه چیزهایی است که یک فرد در مورد جهان اعتقاد دارد ، ملموس و نامشهود را با هم ترکیب می کند. جهان بینی یک فرد با نگرش ، نظرات ، عقاید و باورهای فرد مشخص می شود و نیروهای خارجی که فرد اجازه می دهد تا بر آنها تأثیر بگذارد تعریف می شود. Worldview “دستورالعملهای عملیاتی” برای نحوه ارتباط فرد با جهان است. کسانیکه  که توجه نمی کند که چگونه افراد با جهان رابطه برقرار می کنند ، موقعیت بسیار ضعیفی برای رهبری این افراد دارند. علاوه بر این ، رهبری سازمانی مستلزم درک از جهان بینی سازمان است که از جهان بینی های متنوع و گاه متناقض افراد در آن سازمان تشکیل شده است.

نقاط قوت:
رهبری موفقیت آمیز نیاز به سرمایه گذاری در نقاط قوت و مدیریت نقاط ضعف دارد. قدرت را می توان به عنوان اصل پایدار و تقریباً عملکرد عالی در یک فعالیت تعریف کرد. فرد باید فعالیتی را با موفقیت در حدود 95٪ انجام دهد تا عملکرد خود را از آن فعالیت یک قدرت قلمداد کند. قدرت لزوماً برابر با توانایی نیست: توانایی تنها در صورتی است که بتوانید کاری را به طور مکرر ، با خوشحالی و موفقیت انجام دهید. نقاط قوت ساختار رهبری  عبارتند از:
*استعدادها – تکرار الگوهای فکری به طور طبیعی ، احساس یا رفتار
*دانش – حقایق و آموخته های آموخته شده
*مهارت ها – مراحل یک فعالیت
رشد قدرت در هر فعالیت ، مستلزم استعدادهای طبیعی خاصی است. اگرچه گاهی اوقات بدون به دست آوردن دانش یا مهارت های مربوطه می توان یک نیرو را ایجاد کرد ، اما داشتن یک قدرت بدون استعداد لازم هرگز امکان پذیر نیست. نکته اصلی برای ایجاد یک استحکام خوب ، شناسایی استعدادهای غالب شما و سپس با دانش و مهارت های مختلف است.
برای برتری در آن یک  نقش ، لازم نیست از هر جنبه ای و هر منظری  در آن نقش برخوردار بود. تنها با حداکثر رساندن نقاط قوت شخص ، هرگز با برطرف کردن نقاط ضعف شخص برتری نخواهد داشت. رهبران عالی  راه هایی برای مدیریت پیرامون نقاط ضعف خود پیدا می کنند و آنها را آزاد می کنند تا نقاط قوت خود را به نقطه واضح تر برسانند. رهبران عالی نقاط ضعف خود را نادیده نمی گیرند. آنها فقط به اندازه کافی روی آنها کار می کنند تا نقاط قوت آنها را تضعیف نکنند.

اخلاق:
رهبری سازمانی نیاز به اخلاق دارد. اخلاق در تعادل حقیقت و وفاداری ، افراد و جوامع ، کوتاه مدت و طولانی مدت و عدالت در مقابل رحمت به رهبران کمک می کند. اخلاق تسلیم  یا سازش نیست. این یک فرایند و نگرش  است که رهبران با آن به یک وضعیت سخت نزدیک می شوند. اخلاق از ما می خواهد که بی طرفانه و در عین حال درگیر مسایل باشیم اما نگرش ما واقع بینانه  باشد. رهبران مؤثر از اخلاق برای جستجوی “جایگزین پنهان” در شرایط اخلاقی مشکوک استفاده می کنند. این قطب نمایی است که توسط آن رهبران نه تنها درست در مقابل اشتباه حرکت می کنند ، بلکه حق را نیز در برابر ناحق جایگزین  می کنند.

ارتباطات:
ارتباطات ابزاری است که افراد برای تعامل با یکدیگر ، با گروه ها و با سایر نقاط جهان ارتباط برقرار می کنند. این به معنای  یک متن ، ایمیل ، تماس تلفنی یا بازدید شخصی نیست: اینها ابزار ،  روش ها و رسانه های ارتباطی هستند. ارتباطات مؤثر مستلزم درک از ارزش ها ، فرضیات ، اعتقادات ، انتظارات از کسانی است که با آنها ارتباط برقرار می کنیم. درک این نوع از تعریف ارتباط میان فردی ، به رهبران این امکان را می دهد تا اعتراف کنندوا به تفاوت های ارتباطی گذشته گذشته نگاه کنند ، به مناطقی از توافق توجه کنند و به طور مؤثر پیام های دیگران را گوش دهند و بشنوند. رهبران باید  قادر باشند از مرزهای ارتباطی (ظاهر ، واژگان ، لکنت زبان ، لب ، لهجه و غیره) فراتر رفته و بر پیام گوینده متمرکز شوند.

رهبری:
مردم برای رهبری کردن هراس دارند یا خیر ؟  رهبران می توانند از این ترس طبیعی فراتر رفته و با نمونه ای از ارزش افزوده به یک سازمان ، رهبری کنند. مدیران و رهبران یکسان نیستند. رهبران تفکر استراتژیک دارند و نه تنها درک از چشم انداز  یک سازمان ، بلکه توانایی اجرای مؤثر و برقراری ارتباط از آن بینش را نیز دارند. هر کس ، در هر نقطه ، در هر سطح می تواند یک رهبر باشد. سنگ بنای رهبری عبارتند از:

1- گفتن حقیقت
2- نوید آینده دادن
3- انصاف
4- احترام به فرد

این چهار سنگ بنای ترکیبی ، چگونگی درک رهبر فردی توسط دیگران را تعیین می کنند و در مورد رهبری سازمانی ، درک واقعیت برای همه تحقق اهداف مؤثر است. ممکن است یک مدیر مسئولیت بسیاری از افراد را به خود محول کرده باشد ، اما به علت  عدم نمایش سنگ بنای های رهبری یا نداشتن قدرت لازم ، اخلاق ، ارتباطات یا درک جهان بینی های لازم ، آن مدیر رهبر نیست. در حقیقت ، مدیر ممکن است به خوبی رهبری را که دارای خصوصیات رهبری است ، مدیریت کند. یک آزمایش ساده از رهبری این است که “به پشت خود نگاه کنید ، آیا کسی دنبال شما می رود؟” اگر چنین نکنید ، شما یک رهبر نیستید!
در حالی که بسیاری از تئوری های رهبری وجود دارد ، داگلاس مک گرگور ، روانشناس اجتماعی و استاد مدیریت در MIT ، دو رویکرد  یا  نظریه برجسته مدیریت را شناسایی کرد که وی با عنوان “نظریه X” و “تئوری Y” معرفی شد:

نظریه X – “جهنم یا آب زیاد ، ما می خواهیم این کار را انجام دهیم!” فرض می کنیم که کارگران تا حد زیادی از نیازهای مرتبه پایین تر سلسله مراتب مازلو (نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی) انگیزه می گیرند و مدیریت مؤثر نیازمند رفتار تحکم آمیز و دیکتاتورمآب و غالباً تنبیهی است.

نظریه Y – “من به کمک شما نیاز دارم … چگونه می خواهیم این کار را انجام دهیم؟” فرض می کنیم که کارگران تا حد زیادی از نیازهای مرتبه بالاتر سلسله مراتب مازلو (تعلق ، عزت و احترام به خود) برخوردار هستند و مدیریت مؤثر مستلزم ایجاد شرایط مناسب و فرهنگ سازمانی است که باعث می شود کارگران با افزودن ارزش به سازمان ، آن نیازها را دنبال کنند.

رهبران مؤثر تئوری رهبری مناسب را برای یک موقعیت خاص مشخص می کنند. در بعضی موارد ، یک رهبر ممکن است از ترکیبی از تئوری های X و Y استفاده کند. این انتخاب بستگی به موقعیت  است. سطوح زیر از “رهبری سطح سه” از جیمز جی کلاوسون و تاکتیک های مرتبط را در راستای  رهبری را  تشریح می کند :

یک – رفتار مشهود: سفارشات ، دستورات ، تهدیدات ، ارعاب ، انگیزه ها ، پاداش ها. این سطح صرفاً تئوری X است.
دو-  هوشیاری: استدلال ، دلیل ، داده ، نقل استناد ، منابع ، شواهد ، دستکاری. این سطح می تواند ترکیبی از تئوری های X و Y باشد.
سه – نگرش : چشم انداز ، تعریف هدف ، صداقت ، صراحت ، داستان پردازی عاطفی ، حکایات ، احساسات. این سطح صرفاً سطح Y است.
رهبران ممکن است از روشهای مختلف رهبری استفاده کنند. برخی از مهمترین روشها برای رهبری عبارتند از:

  • الگو سازی کنید (مثال بزنید)
  • دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید (دیگران را وارد کنید)
  • فرایند انجام کار را به چالش بکشید (به دنبال راه هایی برای رشد باشید)
  • دیگران را قادر به عمل (توانمند سازی)
  • تعیین اهداف / ایجاد اعتماد (جهت)
  • قلب را تشویق کنید (تقویت مثبت)

خلاصه کلام رهبری سازمانی موفق شامل موارد زیر است:

  • تلاش برای درک جهان بینی های دیگران
  • نقاط قوت خود را بشناسید و توسعه دهید
  • به دنبال “جایگزین پنهان” باشید . راه حل ای خلاقانه
  • با تمرکز بر پیام ، نه پیام رسان
  • توجه و تمرکز به نگرش  دیگران
  • استفاده از تئوری ها و روش های مناسب برای رهبری در شرایط معین

تالیف و ترجمه : اعتماد هژبرالساداتی