مغز برای خواندن به سیستم بینایی مجهز شده است. این سیستم دارای خصوصیات خاص خواندن است که متن باید با آنها مطابقت داشته باشد. در غیر این صورت مورد توجه قرار نمی گیرد ، خوانده نمی شود یا خوانده می شود اما به طور واقعی برانگیخته نمیکند.
پژوهشگران در زمینه ارگونومیک بینایی ، چگونگی آماده کردن ارتباط کتبی را به منظور تسهیل خواندن آن برای مغز مطالعه کرده اند. هدف از ارگونومیک ، پذیرش کار از سوی مغز است نه برعکس آن.
در اینجا برخی از نتایج پژوهش هایی که میتوانند کاربرد واقعی داشته باشند انتخاب شده اند:
تبدیل عنوان به پرسش:
تبدیل عنوان یک متن به یک پرسش ، یادآوری اینکه متن تابع پرسش است را برای خواننده آسانتر می کند. یک پرسش در آغاز یک متن اثربخشی ذهنی کار را فعال می سازد. یک عنوان به شکل پرسش عدم اطمینان ایجاد می کند که خواننده را تحریک می سازد تا این عدم اطمینان را با توجه بیشتری به متنی که در پی میآید از بین ببرد .زیرا ممکن است متن جواب را فراهم کرده باشد.
نوشتن در ستون ها:
نوشتن دو یا سه ستون در یک صفحه خواندن متن های طولانی را آسان تر می سازد، ستون های حاوی ۸ تا ۱۰ لغت بهتر توجه چشم را جلب می کند. اگر متن، کل طول صفحه را بپوشاند، چشمان ما باید چندین بار در صفحه برش کند که کار را برای چشم سختتر میکند از این تجربه روزنامه ها برای نوشتن ستونی سال ها استفاده کردند.
جملات کوتاه نوشته شود:
برای مغز ما سادگی و آسانی خوب است ، همه کاربردهای پردازش متن دارای یک عملکرد آزمون قابل خواندن می باشند که به طور خود به خود به شناسایی جملات بسیار طولانی میپردازند این جملات باید شکسته شوند.
انتخاب سبک حروف:
برخی سبک حروف دارای دندانه یا دنباله هستند .در حالی که برخی دیگر نه. زمانی که چشم از خط تصویر برداری میکند از این موضوع به عنوان یک نشان استفاده میکند. حروف که دارای دنباله باشد به سرعت خواندن کمک می کند. واژه که با سبک حروف بدون دنباله باشد خط را می شکند و باعث می شود این واژه بیشتر قابل به خاطرسپاری باشد.
یک پیام باید از سه پاراگراف تشکیل شود، هر یک از جمله ساخته شده اند
در هر جمله یک تکه از اطلاعات ارائه کنید، یک مفهوم و یک پیام در یک صفحه یا پرده، اطلاعات باید به طور منطقی، به سادگی و قانونمند شکسته شود. اطلاعات باید از قبل تقسیم بندی شود، تا برای مغز خواننده موردنظر آسانتر شود.
سفید سیاه یا قرمز:
برای مغز سادگی پاداش دارد. نوشتن با سیاه و سفید قاعده باقی می ماند. تنها یک رنگ دیگر استفاده کنید قرمز برای جلب توجه.
از عدم تقارن اجتناب کنید:
بخشی با عنوان بخشی بدون عنوان نداشته باشید، بخشی بسیار طولانی تر از بخش دیگر نداشته باشید، یک عنوان بازیرنویس در حالی که دیگری بدون زیر نویس است. برای مغز اجدادی ما ، عدم تقارن خوب نیست و بنابراین باید کاملاً حذف شود.
تقابل و تضاد استفاده کنید:
از تضاد برای آنچه شما فرض می کنید واقعاً مهم است ، استفاده کنید: بزر گتر ، شدیدتر یا روشنتر اما نه برای بیشتر از ۱۰ درصد متن.
اطلاعات کلیدی را مرتب کنید:
عنصر در سمت چپ در بالا و در میانه صفحه یا پرده بیشتر قابل توجه و مشاهده هستند .
قصد و منظور واضحی داشته باشید:
عنوان ها و سرتیترها همیشه باعث خلاصه شدن موضوع مورد نظر برای خواننده می شوند. مغز خوانندگان باید به سرعت فاصله بین شکل یک متن و محتوای آن را به یکدیگر متصل کنید.
با نتیجه گیری آغاز کنید :
شما یک دقیقه یا یک صفحه فرصت دارید تا قانع سازید. مغز میزان خاصی اهمیت برای اطلاعات مطابق با توالی آن قائل میشود. اینکه آنچه اول قراربگیرد مهمتر است ؛ منطقی است.
اسناد خود را مانند یک وب سایت بنویسید:
قسمت اول همیشه “صفحه اول ” شماست با یک خلاصه و شش لینک به شش بخش.
تکرار:
از تکرار اطلاعاتی که میخواهید خواننده به خاطر بسپارد درنگ نکنید. اشخاص مطالبی که تکرار میشوند را صحیح در نظر میگیرند.
تنها واقعیت را بنویسید:
از اظهار نظر شخصی که به محتوای متن مربوط می شود خودداری کنید.
شرکت ها اسناد و ابزارهایی را که میفروشند طی سالها فعالیت تهیه کردهاند بدون اینکه از کمک نورولوژیست ها بهره مند شوند. آنها از ارگونومیک بینایی به طور ندانسته برای زمان طولانی استفاده کرده اند و ارگونومیک اغلب مترادف با حس مشترک به کار رفته است.
اما برای نوشته های ساده تبلیغاتی و اسناد درون سازمانی باید به نکات مهم این متن توجه کنید.
نوشتن هر متن در طراحی حرفه ای و بنر تبلیغاتی مهم نیست بلکه اثربخشی آن مهم است.
بازاریابی عصبی فقط ارائه محصول به مشتری نیست بلکه سازماندهی نوشته های ساده است که شما در روزمره بسیار زیاد با آن مواجه هستید .
اما غافل از اینکه اثربخشی آنها چه مثبت و چه منفی میتواند در روند کیفیت کار شما تاثیر داشته باشد .
نویسنده: دکتر اعتماد هژبرالساداتی