یکی از بدترین و سخت ترین چیزها درباره رهبر بودن در میانه ساختار سازمانی این است که نمی توانید از موقعیت خودتان مطمئن باشید. شما به عنوان یک رهبر قدرت و اختیاراتی دارید. می توانید به بعضی از منابع دسترسی داشته باشید. می توانید افراد خود را به اقدام وادارید و به کارشان جهت دهید. همزمان در بقیه بخش ها هیچ قدرتی ندارید. اگر پایتان را از حیطه اختیارات خود فراتر بگذارید دچار دردسر اساسی خواهید شد.
” فشار این احساس برای شما اینست که شما هم این قدرت را دارید و هم هیچ قدرتی ندارید”
اگر شما رهبر ارشد و در دسترس نیستید نمی توانید نمایش را هدایت کنید اما در عین حال مسئول آن هستید. حتی اگر فکر کنید که مهارت و دانش کافی برای ارتقای سازمانتان دارید به ویژه اگر لازم باشد که سازمان به مسیری متفاوت ازمسیر کنونی حرکت کند اختیار لازم برای ایجاد آن تغییرات را ندارید. و این باعث می شود که احساس کنید در آن میانه به دام افتاده و اسیر شده اید. اختیارات شما به عنوان یک رهبر یا مدیر میانی مال خودتان نیست. اگر مالک یا مدیر عامل و عضو هیئت مدیره شرکت نباشید در اصل مقامی بالاتر اختیاراتش را به شما وام می دهد یا تفویض می کند، و آن شخص می تواند با اخراج، گرفتن مقام یا انتقال شما به بخش دیگری اختیارتان را بگیرد این بدون تردید باعث اضطراب و فشار روحی می شود.
عوامل موثر بر فشار روحی:
تاثیرات چالش فشار روحی به وسیله کسانی که تلاش میکنند از میانه ساختار سازمانی رهبری کنند برای افراد مختلف یکسان نیست. بدون تردید اخلاق، روحیات و توانایی های رهبری نقش اساسی بازی می کنند.
علاوه بر آن شیوه تاثیر عوامل ایجاد فشار روحی بر یک رهبر خود ناشی از پنج عامل زیر است:
۱. تواناسازی
مقام ارشد شما چقدر اختیار و مسئولیت به شما می دهد و خطوط چقدر روشن و مشخص هستند؟
رهبران خوب به ندرت به مرزها و محدودیتها میاندیشند و به جای آن به فرصتها فکر می کند.
۲. آغاز گری
شما چگونه بین آغاز کردن چیزی نو و عبور کردن از مرز ها تعادل برقرار می کنید؟
رهبران خوب به ندرت به مرزها و محدودیت ها می اندیشند و به جای آن به فرصت ها فکر می کنند. آنان آغازگر هستند.
۳. محیط
خصوصیات رهبریت در رهبر و سازمان چگونه است ؟
هر سازمان محیط منحصر به فرد خود را دارد. اگر سابقه نظامی دارید نمی توانید وارد محیط یک شرکت شوید و انتظار داشته باشید که شرکت مانند ارتش و نیروی دریایی عمل کند. اگر تجربه کار در شرکت بزرگ را داشته باشید و بروید تا در یک شرکت خانوادگی کوچک کار کنید، اگر سازگار نشوید با مشکلاتی رو به رو خواهید شد و این منطقی است.
۴. مشخصه های شغلی
شما چقدر کارتون و شیوه انجام آن را بلدید؟
هرچه کمتر با کار آشنا بشوید فشار روحی بیشتر خواهدبود . اگر شیوه انجام کار را بلد نباشید دچار اضطراب خواهید شد. حتی اگر با استعداد باشید و هر چیز را به سرعت یاد بگیرید، حتی اگر کار را خوب بلد باشید ،اما ندانید بقیه از شما چه انتظاری دارند باز هم احساس امنیت و آسایش نخواهید کرد. فقط زمانی که در کارتان مسلط باشید و کارتان را خوب انجام دهید از فشار در میان بودن کاسته خواهد شد.
۵. تقدیر و تحسین
آیا می دانید بدون اعتبار ناشی از کارتان زندگی می کنید؟
حقیقت رهبری از میانه سازمان این است که آن قدر که رهبران ارشد سازمانی مورد توجه و تشویق قرار میگیرند به شما به خاطر کارتان توجه نمی شود. این یک واقعیت عینی است. هر چقدر بیشتر بخواهید مورد توجه و تقدیر قرار بگیرید بیشتر به خاطر کار در میانه سازمان خسته و کلافه و ناامید خواهید شد. شما باید خود تشخیص دهید از مسیری که در آن کار می کنید رضایت خاطر کسب می کنید یا نه؟
نویسنده: دکتر اعتماد هژبرالساداتی