رسالت مشاور کسب و کار

مشاوره به معنی همکاری کردن، اخذ رأی و نظر تخصصی دیگران برای انجام کاری، حل مسئله ای، پیشگیری از وقوع حالتی خارج از کنترل و همچنین کنترل شرایط جاری است.

اگر نگاه فرآیندی به مشاور کسب و کار داشته باشیم ، در یک قالب  کلی شامل فرآیندهای مختلفی نظیر مصاحبه کردن، ارزیابی، اجرای آزمون‌های مرتبط، تدوین راهکار و راهبرد، تحلیل شرایط فعلی و آتی، ارایه راهنمایی و در نهایت شتافتن برای یاری رساندن است. نیاز به مشاور در تصور عوام زمانی مطرح می شود که فرد یا سازمان دچار مسئله یا بحرانی شوند در حالیکه روشها و شاخص های بهره گیری از مشاور، فرآیندی دائمی است که در شرایط مطلوب نیز نیاز به آن احساس می شود تا سازمان یا فرد، انحراف از معیارهای استاندارد نداشته باشند و به اصطلاح عامیانه همواره کالیبره حرکت کنند.

مشاوره رابطه ای است بین دو فرد که در آن، یکی می کوشد تا دیگری را درک و در حل مسائل سازگاری و انطباقی کمک کند. امروزه بحث مشاوره در حوزه های مختلفی همچون علوم انسانی، فنی، روشها و استانداردهای تولید، خانواده، تحصیل و… به امری بدیهی و الزامی تبدیل شده است. مشاورین نگاهی سیستمی از خارج به داخل داشته و به مسایل از زاویه دیگری می نگرند که صاحبان مشاغل و یا افراد دارای مسئله به سبب مشغله فکری، ذهنی و همچنین درگیری با عناصر اصلی مسئله، به درستی نمی توانند مشاهدات لازم را داشته، تشخیص و تفکیک لازم را اعمال فرمایند.

مبرهن و شفاف است  که مشاورین موفق، ترکیبی از دانش، تخصص، تجربه کاری و اطلاعات جانبی خویش را به کار می گیرند تا نه تنها به روشی علمی بلکه با متدی عملی و اجرایی مسئله را حل و یا از بروز مسائل آتی در سازمان جلوگیری نمایند.مشاور در حوزه علوم مدیریتی و سازمانی هنگامی می تواند مدعی تخصص باشد که در خصوص کسب و کار، فرآیندهای تولیدی، نوع بازار و مشتری، فرهنگ بازار هدف، رویه های مرسوم در کسب وکار و … اطلاعات رقیق و بروزی داشته باشد، همین امر باعث گردیده تا مشاورینی که خود تجربه مدیریت، کارفرمایی، تولید و… را دارند در رشتهکاری خود موفق تر از مشاورینی باشند که صرفاً تحصیلات آکادمیک داشته و اغلب تخصص های خویش را بومی ننموده اند.مشاوره مدیریتی و سازمانی نوعی روان درمانی سازمانی است که به بازپروری سازمانی می پردازد.امروزه حرفه مشاوره در کشورهای اروپایی به اوج شکوفایی خود رسیده است به نحوی که هر سازمان یک مشاور ارشد و حداقل چندین مشاور تخصصی در حوزه هایی همچون: مالی، اداری، تولید، بازرگانی، بازاریابی، برند و حتی مسایل حقوقی و روابط کار و کارفرمایی دارد.

حوزه مشاوره :

  1. منابع انسانی :تحلیل عملکرد منابع انسانی، مصاحبه شغلی، تحلیل شخصیتی منابع انسانی که بر اساس شاخص های مهمی نظیر ” ماموریت ” ، “ارزش “، ” چشم انداز ” و ” ساختار های تعریف شده انجام می پذیرد . مهمترین رکن موفیت سازمان ، انتخاب ، گزینش ؛ استخدام ، حفظ و نگهداری نیروی انسانی با رویگرد ثروت سازی در راستای تحقق اهداف سازمانی می باشد که متاسفانه در این حوزه مشاوره هایی که ارائه می شود نه تنها نگاه سیستمی ندارند بلکه بسیر جزیره ای پیشنهاد و ارزیابی می کنند . باید توجه داشته باشید در همه ابعاد مدیریت منابه یا ثروتهای انسانی باید تاکید بر فرایند داشت .
  2. رفتار سازمانی:
    سینرژی سازمانی و کار گروهی و ایجاد نگرش تعالی فردی و سازمانی در استای چشم انداز و ارزشهای سازمانی یکی از راهبردهای اصلی سازمان و یکی از توانمندی های اصلی مشاور کشب و کار می باشد . مانع سرعت گرفتن سازمان در رقابت و تحقق اهداف وجود جزایر کاری و رفتاری در سازمان می باشد . سازمانهای موفق تاکید بر تقدم اهداف گروهی بر اهداف فردی دارند . اگر حرکت روبه جلو انتظار داریم باید با نگرش ” وحدت فرماندهی “، ” وحدت مدیریت ” ،” سلسله مراتب روشن “، تقسیم کار ” و… می باشد .
  3. مستند سازی : مدارک و سوابقنظارت بر قراردادهای استخدامی و ضوابط و قوانین کار و کارفرمایی ، تدوین فرم ، آیین نامه های انضباطی ،رفاهی ،  خرید ، فروش و… می تواند دوباره کاری ، موازی کاری و پرت زمان و منابع مادی را به حداقل برساند . سازمان های موفق فرصت برای کارهای تکراری و یا موازی کاری ندارند .
  4. برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت:انگیزه های درونی محرک بسیار عالی برای حرکت و تغییر می باشند ، تدوین چشم انداز باید به دقت نظر و بر اساس خواسته ها و آرزوهای بنیانگذار باشد ، در  غیر اینصورت یک دست نوشته زیبا بر دیوار سازمان خواهد بود .
  5. تدوین استراتژی های کلان نگر یکساله تخصصی:
    چشم انداز ، ساختار و استراتژی سه اصل مهم تعالی سازمانی و کسب و کار می باشد ، سازمان بر اساس چشم انداز تدوین شده باید تحریک به حرکت و تغییر شود ، هر تغییری در راستای تحقق چشم انداز ئ مبتنی بر ساختار باید شکل بگیرد ، قسمتی از ساختار ایجاد توان رقابتی در ثروت های سازمان ، مدیریت دانش و ساختار طراحی شده می باشد ، در غیر اینصورت هرگونه استراتژی که توسط استراتژیست ها تدوین گردد فاقد ضمانت اجرایی خواهد بود ، بنابر این اصل کلیه کارکنان باید از اهداف کوتاه مدت و استراتژی های سازمان مطلع و جامعه پذیری مناسبی شکل گیرد .
  6. تدوین کمپین های تبلیغاتی:زمانی کسب و کار موفق خواهد بود تا خدمت و کلای سازمان در معرض دید و انتخاب مخاطب قرار گرد ، در دنیای پر رقابت امروز ، تدوین کمپین تبلیغاتی مناسب یک مزیت رقابتی می تواند باشد ، که متناسب با ذائقه و سلیقه مشتری تدوین گردد نه لذت مدیریت ارشد سازمان . کمپین تبلیغاتی باید براساس دوره های عمر سارمان و خصلت رفتار هر دوزه هم از نظر انتخاب رسانه و هم ادبیات ، دیالوگ و سناریو تدوین گردد . تبلیغ یکی از روش های تجاری سازی محصول است .
  7. پیشنهاد و انتخاب نام و نشان تجاری، مدیریت برند و توسعه هویت بصری برند:هر کسب و کاری باید دارای یک هویت تجاری باشد ، هویتی که مخاطب به آن ارتباط برقرار کند و زیر ساخت برند نیز خواهد بود ، انتخاب نام تجاری دارای اصول مهمی می باشد که متاسفانه اغلب صاحبان کسب و کار بدون تمرکز و بی تناسب با خدمات و تولیدات خود اقدام به نام تجاری می کنند و در ایجاد برنامه های برند سازی حلقه های زنجیر برند در بدترین حالت ، بی تناسب ترین وضعیت و در عین بی سلیقگی در کنار هم قرار می گیرند و انتظار داریم سهم عاطفی از مشتری داشته باشیم .
  8. بازنگری برند و الزامات آنوقتی صحبت از برند می کنیم باید الزامات آنرا اصولی و با برنامه ریزی انجام دهیم ، اهالی کسب و کار تصور می کنند برند یعنی فقط تبلیغات ، در صورتیکه برند رادای دو وجه منطقی و احساسی است ، برند دارای دوبال برای پرواز می باشد ، عملکرئ و ارتباطات . الزامات برند از هرم برند نشات می گیرد ، و هرم برنامه دارای 6 گام اصلی و اساسی می باشد که با ایجاد کارگروه دانش محور در راهبری مدیر بازاریابی طرح ریزی و اجرا می گردد .
  9. تدوین ساختار سازمانی، چارت سازمانی، فرآیند های کاری، بیانیه رسالت و ماموریت سازمان، چشم انداز، شعار سازمانی و…ساختار سازمان بیانگر سبک ، منش و ارزشهای رفتار و عملکردی در سازمان است ، با نگاه ساده تر ساختار سازمانی در قالب نمودار نمایان می شود به نام چارت سازمانی که رسالت روانکاری ارتباطات درون سازمانی را دارد و همچنین تعیین کننده نوع ارتباط برون با درون سازمان می باشد . تدوین چارت سازمانی مبتنی بر ارش ، چشم انداز ذو ماموریت یعنی رعایت سلسله مراتب ، داشتن شرح شغل و داشتن شرایط احراز استخدامی .
  10. ایجاد باشگاه مشتریان و هواداران (استانداردسازی و بومی سازی)
    در کسب و کار هایی که چشم انداز مدون تعریف می کنند ، هر اقدامی که انجام می دهند در راستای تامین ذایقه و سلیقه مشتری است و نظر به همین اصل با ایجاد باشگاه مشتریان در صدد حفظ مشتریان ، طبقه بندی مشتریان ، تعریف خدمات قبل ، حین و پس از فروش و ایجاد رویدادهای متفاوت برای پیوند بین  هیحان خرید و منطق محصول می باشند ، بنابراین ایجاد باشگاه مشتریان می تواند بر وفادار سازی مشتری و ارتقاء خرید آنها کمک بزرگی نماید .
  11. پیاده سازی مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM)
    قابلیت بزرگ و مهم یک برنامه مدیریت ارتباط با مشتریان ، بومی بودن آن می باشد ، متاسفانه در بسیاری از سازمان ها شاهد این اتفاق هستیم که برنامه های ترجمه شده و قفل شکسته برای مدیریت ارتباط با مشتریان استفاده می کنند ، همین امر باعث شده ، تا با استخدام یک اپراتور بسیار ساده تنیجه مطلوبی از سرمایه گذاری جهت مدیریت ارتباط با مشتریان اخذ نشود ، چراکه نگرش درستی در سازمان شکل نگرفته ، CRM  به معنی داستن نرم افزار نیست بلکه 70% مربوز به نگرش مشتری مداری می باشسد که باید برایب کلیه کارکنان فرهنگ سازی شود ، 20% رویه و روشهای مدیریت ارتباط با مشتری و 10% نرم افزار یا ابزاری که دادهای مدیریت ارتباط با مشتری درآن ثبت و قابلیت دسترسی داشته باشد . ایجاد نگرش مشتری مداری یکی از مهمترین پیش نیازهای فرهنگی هر سازمانی است که قصد ایجاد و پیاده سازی CRM  را دارد .
  12. پیاده سازی مدیریت رسیدگی به شکایات مشتریان و سنجش رضایتمندی مشتریان (CSM)
    امروز شاهد سرمایه گذاری برندهای برزگ در راستای تامین رضایت مشتریان می باشیم ، سازمانهایی که دارای یک روش معین جهت پایش رضایت یا عدم رضایت مشتریان می بانشد بسیار موفق تر از سازمانهایی هستند که بصورت هیجانی گهگداری به تامین رضایت یا جلب رضایت مشتری می پردازند ، در نظام استانداردسازی و در قالب استانداردهای معتبر رسیدگی به شکایت مشتریان باید دارای یک نظام مدون باشد تا بدور از هر گونه سلیقه شخصی به مشکلات مشتریان رسیدگی شود .
  13. پیاده سازی مدیریت زنجیره تامین ( SCM)
    سازمان ها و بنگاه های اقتصادی نیاز به تدوین برنامه استراتژیک دارند تا بتوانند، محصولات و خدمات را، که مطابق با  نیازهای مشتریان است را برآورده می کنند.
    برای مدیریت تمام منابع مورد نیاز برای طراحی محصولات و ارائه خدمات، یک استراتژی باید توسط شرکت ها طراحی شود. مدیریت زنجیره تامین به طور عمده بر برنامه ریزی و توسعه مجموعه ای از معیارها تمرکز می کند.فرآیند مدیریت زنجیره تامین، تولید یا ساخت محصولاتی است که مورد تقاضای مشتری است. در این مرحله، محصولات طراحی، تولید، تست، بسته بندی می شوند و برای تحویل هماهنگ می شوند.
    وظیفه مدیر زنجیره تامین، برنامه ریزی تمام فعالیت های مورد نیاز برای تولید، آزمایش، بسته بندی و آماده سازی برای تحویل است. بنگاه های اقتصادی می توانند سطح کیفیت، خروجی تولید و بهره وری کارگران را در این مرحله ارزیابی کنند، این مرحله به عنوان متمرکزترین واحد ارزیابی در زنجیره تامین در نظر گرفته می شود.
    ایجاد مشتری مستلزم تامین مواد اولیه می باشد ، نداشتن نظام مناسب در تامین مواد اولیه می تواند هزینه های سنگینی بر ای سازمان به همراه داشته باشد ، لذا یک سازمان موفق باید رشد همگن داشته باشد تا به یک کاریکاتور سازمانی تبدیل نگردد ، همین امر باید موجب گردد تا سازمانها برای موفقیت در مدیریت هزینه های تولید و ایجاد بستری مناسب برای تولید محصول با کیفیت بروی مدیریت زنجیره تامین نگاه سازمان یافته و مستمری داشته باشند ، در مدیریت زنجیره تامین سازمانها با تدوین فرمهای و دستورالعمل های مشخص تامین مواد اولیه از کالا تا خدمت را در قالب یک استانداردسازمانی پیاده می کنند .
    فرآیند مدیریت زنجیره تامین، تولید یا ساخت محصولاتی است که مورد تقاضای مشتری است. در این مرحله، محصولات طراحی، تولید، تست، بسته بندی می شوند و برای تحویل هماهنگ می شوند.
    وظیفه مدیر زنجیره تامین، برنامه ریزی تمام فعالیت های مورد نیاز برای تولید، آزمایش، بسته بندی و آماده سازی برای تحویل است. چون شرکت ها می توانند سطح کیفیت، خروجی تولید و بهره وری کارگران را در این مرحله ارزیابی کنند، این مرحله به عنوان متمرکزترین واحد ارزیابی در زنجیره تامین در نظر گرفته می شود.
  14. تدوین و پیاده سازی الزامات 5S (نظام آراستگی)
    نظام آراستگی سازمانی یا همان 5S جزء اولین و اساسی ترین مراحل است که توسط یک سازمان باید فرهنگ سازی و جاری گردد . پیش نیاز  مدیریت کیفیت جامع  و بهبود مستمر در تدوین و اجرای عملیات آراستگی  است که برای سازماندهی محل کار ، تمیز نگه داشتن آن ،حفظ شرایط مؤثر و استاندارد ،ایجاد نظم و انضباط مورد نیاز برای ایجاد یک سازمان کارآمد در راستای خروجی های کیفی می باشد .
    استفاده از این ابزار در سال 1972 توسط هنری فورد در ایالات متحده آغاز شد که بر اساس  پاکسازی ، نظم و ترتیب ، نظافت  ،  انضباط و استمرار می باشد .
    بهبود این روش در سال 1980 توسط Hiroyuki به عنوان “5S ژاپنی” رایج شد ،شرکتهایی که  5S را تمرین کرده اند ،از مزایای چشمگیر آن بهره مند شده اند. که  طور خاص ، این تکنیک در ژاپن به طور گسترده ای انجام می شود.مدیریت ژاپنی 5S را یک نظام فرهنگی تلقی می کنند تا می تواند در جهت ارتقاء سطح روحی و روانی کارکنان موثر باشد همچنین تمرین به موقع برای ارتقاء فعالیت های کارتیمی به مشار می رود .
  15. تدوین و پیاده سازی الزامات تولید ناب و توسعه بهره وری و تولید بهنگام (JIT)
    با نیم نگاهی به صنایع موفق دنیا ، بخصوص در کشورهای صاحب صنعت که امروزه در کسب و های دنیا الگو شده اند ، یک وجه اشتراک پیدا خواهیم کرد ؛ برنامه ریزی مناسب و دقیق برروی زمان ، زمان و زمان ، اما در مقابل ، در کشورهایی که هنوز در کسب و کار دارای رویه مناسب نیستند بی ارش ترین منبع در مدیریت ، زمان است و زمان . تولید به هنگام یا همان JIT  خدمت بزرگی به مدیریت هزینه ، زمان و درآمد سازمان ها می کند.
  16. تدوین استراتژی های بازاریابی و فروش
    فروش با گذشته تغییر بسیاری کرده است ، امروز برای موفقیت در بازار باید شعار “هرچه بیشتر، بهتررا”  با شعار “هرچه بهتر ، بیشتر” عوض نمود ، برای این تغییر باید استراتژی های مناسبی برای کسب و کار و بنگاه اقتصادی تعریف نمود . این برنامه ریزی باید با مطالعات دقیق از رفتار مصرف کننده شکل گیرد و ایجاد واحد مطالعات بازار که تمرکز بر نیاز مشتری و بازار، رقبا و تامین کنندگان داشته باشد ، خوراک فکری واحد استراتژیک سازمان را فراهم خواهد کرد .
  17. آموزش پرسنل در حوزه علوم مدیریتی و ارایه گواهینامه آموزشی
    آموزش ، آموزش و بازهم آموزش ؛ اگر به دنبال سازمان چابک هستیم باید فرهنگ یادگیری را در سازمان یک اصل تکرار شونده قرار دهیم تا همیشه توان رقابت با رقبا در کارکنان تقویت و به عنوان ابزار و شرح شغل تلقی و الزام گردد ، اما نکته مهم در ایجاد چنین فرهنگی ، ارتقاء نگرش یادگیری برای همه مدیران ارشد سازمان می باشد و باید پذیرفت که امروز ، مدیریت سنتی نمی تواند همه ابزارهای تامین رضایت مشتری ، و مزیت های رقابتی را برای کارکنان و سازمان ایجاد نماید .
  18. تدوین برنامه های راهبردی Promotion
    نداشتن برنامه از کوتاه مدت تا بلند مدت ، یعنی زوال سازمان ، یعنی رقابت در حاشیه اتوبان کسب و کار ، یعنی صرف انرژی بی اثر ، سر و  صدای زیاد اما سرعت لاک پشت وار .
  19. ایجاد فرهنگ سازمانی و فرهنگ دانش محوری
    فرهنگ مدیریت دانش و نظر به اینکه انتقال دانش در سازمان می تواند ، توان و قدو بالای سازمان را برای ادامه حیات افزایش دهد.
  20. نظارت برچیدمان تجهیزات خطوط تولید به لحاظ ارتقاء بهره وری
    یکی از حلقه های زنجیر موفقیت در  تولید ، جانمایی مناسب فرایند های تولید می باشد که در دل آن مدیریت زمان نهفته است .
  21. ترسیم و تحلیل ماتریس SWOT (مدیریت استراتژیک)
    دیدبانی سازمانی یا حفاری سازمان به منزله پی بردن به نقاط نمایان کردن قوت و ضعف سازمان ، و شناخت فرصتها و تهدیدهایی است که می تواند خوراک فکری و اطلاعاتی مناسبی برای برنامه ریزی استراتژیک سازمان می باشد .

 

نویسنده: دکتر اعتماد هژبرالساداتی